MEYKHANE. Voci e memorie persiane VII (2017)
Laboratorio di poesia e traduzione. Poeti e scrittori persiani d’Italia
http://meykhane.altervista.org/laboratorio-di-poesia-e-traduzione-poetica.html
نصرت پناهی نژاد
راز
پرده را باز کردیم
.پرده ای دگر نمایان شد
:گفتیم
!پرده در پرده است
بسا همین گون
که سیاق مان پرُ پرده
پرُ پرده تر می شود.
پس باز ایستادیم
از تلاش
تا آسمان یگانه پرده ماند
بدین گون
.رضایتمان هم در بی پرده گی
2
تصوّیر پرده می ساخت
یا پرده تصوّیر؟
دست های بازیگری
بُرنا در نمایش
رنگیِ سرخ خون
.بر پرده های زندگی می نهاد
تماشاگران
صبور و ُپِر تزکیه
تا عاقبت روایت بازیگر طی می کردند
و گه گاه خود
نشسته بر زمین
در تصوّ یر راه می دادند
و در جمع و با جمع
.مرگ بازیگر می گریستند
نقالی شب رو
از راه می رسید
و روایت خویش بسته در سفره ای قلمکار و ُپِر حادثه
در آستانه سقا خانه ای
پُر تلولو از نور شمع ها
باز می کرد تا پرده ای دگر
!و روایتی دگر
چشم های نقاشی شده قدیسان بر سفره
قصه او گوش می دادند
و تماشاگران همه در خواب
تصوّیر در تصوّیر
بی پرده
همه چیز ها می دیدند
3
نگاه کن
عصر بلند هیولای
دارد می رسد ز راه.
وحوش و نا وحوش
دست ها بر سینه
می جویند قصه دگر
تا خشم و درد شهر ها
.فرامش
نگاه کن
عصر بلند هیولایی
باغ ها را رها از با غبان
می نهد در سراشیبی راه
تا سحر بی/دار
بیغم
شیفته در پی گل ها
گل کاری و گل سازیﻛﻨﺪ
که بلندعصرما
سترون وبی سروش
شهرمان را رها
تادستهاازسینه ها ﺟﺪا برچنگ
به مالش صوت ها ﺑﺮﺁﻳﻨد
وﺷﺎﻳﺪ ﺳﺎﻗﻲ ﭘﻴﺎﻟﻪ ﺑﺪﺳﺖ
ﺭﻗﺻﻲ ﻣﻴﺘﺮاﻳﻲ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺳﺎﺯﺩ
.وﺩﺭﻻﻟﻪ ﺯاﺭﻫﺎ اﺯ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺧﺪا ﺭﻭاﻳﺖ ﻛﻦ
4
به سیاق ساحران
.رمز کار مان در صبح باران نهفته بود
. خواب بلند شب گذشت
ریحانه ها پیچیده درشهد گل ها
به چه چه گون مرغ ها
گوش و هوش فرا
تاحیوانی همیشه خسته و تنومند در پس خیش
.چار چر خه ای پر بار از گذشته و گذشته ها بر کشد
شهر و شهریان
در گفتمان با خواب هنوز ها داشت
و کودکی نرم و موم وار و زال گون
در آستانه مر قد قدیسی دعا به آسمان
.فرا گرفت
ما ماندیم در خوابمان
ما ماندیم
به گفتگو با خیالمان
با رمز نا گسسته امان
در این صبح باران
تا این کودک شیر خواره
!کشف راز مان کند
Nosrat Panahi Nejad
Aprile 2017 Palermo